×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

babak-police-jornalist-president...

عاشق خدا

× babak.doost shomast!-- begin of gohardasht.com profile every where source code-- language=java src=http://www.gohardasht.com/gohardasht.asp?username=babak tabriz18&th=3.png/ !-- end of gohardasht.com profile evry where source code --!!!!!!!!!!!!-- football league by www.1abzar.com --- =text/java src=http://1abzar.ir/abzar/tools/lig/?mod=iran&color=333333&tc=ffffff&tbg=89b002&bg2=ffffff&bg=efefef&kc=b6b6b6&kadr=1/div style=display:noneh1a href=http://www.1abzar.comجدول لیگ برتر/a/h1/div !-- football league by www.1abzar.com ---!-- statistics by www.1abzar.com --- =text/java src=http://1abzar.ir/abzar/tools/stat/amar-v2.php?color=33040b&bg=0ff707&kc=0d0d0d&kadr=1&amar=xpi4twny8vvilg2-dwbb/div style=display:noneh1a href=http://www.1abzar.comکد آمارگیر/a/h1/div !-- statistics by www.1abzar.com ---
×

آدرس وبلاگ من

babakely.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/babak tabriz18

?????? ???? ?????? ???? ???? ?????? ????? ??? ??? ????? ??????
× ?????? ???? ???? ?? ???? ???? ?????? ??? ??? ????? ??????

بی تو مهتاب شبی.......

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم

همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم

شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،

شدم آن عاشق دیوانه که بودم 

 

در نهانخانه ی جانم گل یاد تو درخشید

باغ صد خاطره خندید

عطر صد خاطره پیچید

 

یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم

پرگشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم

ساعتی بر لب آن جوی نشستیم

تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت

من همه محو تماشای نگاهت

 

آسمان صاف و شب آرام

بخت خندان و زمان رام

خوشه ماه فرو ریخته در آب

شاخه ها دست برآورده به مهتاب

شب و صحرا و گل و سنگ

همه دل داده به آواز شباهنگ

 

یادم آید : تو به من گفتی :

از این عشق حذر کن!

لحظه ای چند بر این آب نظر کن

آب ، آئینه عشق گذران است

تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است

باش فردا ،‌ که دلت با دگران است!

تا فراموش کنی، چندی از این شهر سفر کن!

 

با تو گفتم :‌

"حذر از عشق؟

ندانم!

سفر از پیش تو؟‌

هرگز نتوانم!

روز اول که دل من به تمنای تو پر زد

چون کبوتر لب بام تو نشستم،

تو به من سنگ زدی من نه رمیدم، نه گسستم"

باز گفتم که: " تو صیادی و من آهوی دشتم

تا به دام تو درافتم، همه جا گشتم و گشتم

حذر از عشق ندانم

سفر از پیش تو هرگز نتوانم، نتوانم...!

 

اشکی ازشاخه فرو ریخت

مرغ شب ناله ی تلخی زد و بگریخت!

اشک در چشم تو لرزید

ماه بر عشق تو خندید،

یادم آید که از تو جوابی نشنیدم

پای در دامن اندوه کشیدم

نگسستم ، نرمیدم

 

رفت در ظلمت غم، آن شب و شب های دگر هم

نه گرفتی دگر از عاشق آزرده  خبر هم

نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم!

بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم!

دوشنبه 15 بهمن 1391 - 3:09:06 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم